ژانل گاستون ، که از زوال عقل و صرع رنج می برد ، هنگام حمله درست قبل از ساعت 5 صبح در خانه در خیابان کامینگ تنها بود.
پسرش رونالد با عجله به خانه رفت تا در کنارش باشد.
وی گفت: “این بسیار ترسناک است ، بدون اینکه او بی دفاع است و من اینجا نیستم.”
“هنگامی که برای اولین بار به اینجا آمدم کمی تکان خوردم. فکر کردن برای اینکه بتوانم مورد هدف قرار بگیرم باعث عصبانیت من می شود.”
شاهد زارا گاس گفت وقتی خواب “بیداد و داد و بیداد” از خواب بیدار شده خوابیده است.
رونالد گفت که او هفت سال در خانه زندگی می کند و مادرش شش ماه پیش به آنجا نقل مکان کرده است.
او گفت آنها هرگز مشکلی نخواهند داشت.
وی گفت: “من هیچ دشمنی ندارم ، فقط نمی فهمم.”
“من فکر می کنم باید اشتباه شود.”
همسایگان همچنین گفتند که این یک خیابان معمولاً ساکت است.