بری هامفریز، هنرپیشه محبوب، در سن 89 سالگی درگذشت.
هامفریس، که حداقل به اندازه دیم ادنا اوریج و دیگر شخصیتهای نمادینی که خلق کرد، مانند خودش شناخته شده بود، روز شنبه درگذشت.
این کمدین و بازیگر پس از عوارض جراحی لگن در ماه فوریه در بیمارستان سنت وینسنت سیدنی بستری شده است.
هامفریس در کیو، در شرق ملبورن، در 17 فوریه 1934 از پدر و مادر اریک و لوئیزا هامفریس به دنیا آمد.
هامفریس در مدرسه گرامر ملبورن تحصیل کرد، جایی که از ورزش و ریاضیات متنفر بود و از دانشجویان مدرسه “بر اساس مخالفت وجدانی” طفره رفت.
در عوض، او در ادبیات و هنر سرآمد بود و ساعتهای زیادی را در باغچه پشتی خانهاش به لباسپوشی گذراند.
او گفت: «خود را به عنوان شخصیتهای مختلف تغییر میدادم، و یک جعبه کامل لباسهای آراسته داشتم… قرمز هندی، کت و شلوار ملوانی، لباس چینی، و از این طریق بسیار خراب شدم.»
“همچنین متوجه شدم که افراد سرگرم کننده به من احساس رهایی می دهند، خندیدن مردم راه بسیار خوبی برای دوستی با آنها بود. مردم اگر می خندیدند نمی توانستند شما را بزنند.”
هامفریس دو سال را در رشته حقوق، فلسفه و هنرهای زیبا در دانشگاه ملبورن گذراند و سپس وارد تئاتر شد و درام خیابانی را کاوش کرد.
در آنجا او به خاطر شوخیهای عمومیاش به شهرت رسید.
یک شوخی بدنام: او سوار هواپیما شد و مخفیانه یک قوطی سالاد روسی هاینز را در کیف بیمار خالی کرد.
سپس وانمود کرد که استفراغ می کند و با انزجار سایر مسافران شروع به خوردن سالاد کرد.
هامفریس پس از پیوستن به گروه تئاتر ملبورن پس از دو سال تحصیل در دانشگاه، اولین تجسم شخصیتی را که شناختهشدهترین شخصیت او بود، ادنا اوریج، خلق کرد.
هامفریس در سال 1959 به لندن نقل مکان کرد و به سرعت خود را در مجموعه ای از تولیدات وست اند، برنامه های کمدی و یک نوار کارتونی بداخلاق غرق کرد که در نهایت منجر به ساخت یک فیلم برجسته استرالیایی شد. ماجراهای بری مک کنزی.
بری کراکر خواننده را بازی می کرد و یک استرالیایی جوان در خارج از کشور را به تصویر می کشید که توسط عمه اش – ادنا اوریج (Edna Everage) همراهی می شد.
این فیلم در باکس آفیس بسیار موفق بود و دنباله آن نیز ساخته شد بری مک کنزی خودش را نگه می دارد.
در این، ادنا توسط Gough Whitlam، نخستوزیر وقت، به یک Dame تبدیل شد و باعث شد که افسانه خانهدار خوشقیافه رشد کند.
این شخصیت برای او تمجیدهای زیادی از جمله جایزه اولیویه برای بهترین اجرای کمدی در سال 1979 برای نمایش تک نفره اش به ارمغان آورد. یک شب با دام ادناو همچنین جایزه تونی.
سندی استون نیز شهرت هامفریز را به دست آورد.
این شخصیت یک مرد مسن استرالیایی بود که در طول اجراها یک سری مونولوگ انجام می داد که منجر به این شد که هامفریز او را “خسته کننده ترین مرد استرالیا” خطاب کند.
سر لس پترسون، با این حال، هر چیزی جز خسته کننده بود.
وابسته فرهنگی پرمخاطب استرالیا، ژولیده، نازک و بداخلاق بود.
هامفریس یک بار در مورد این شخصیت گفت: “لس در اسکیت های غلتکی ابتذال است. اما لس پترسون چهره قابل قبولی از رفتار نامناسب است.”
هامفریس به مدت 15 سال الکلی بود، تا زمان ساخت ماجراهای بری مک کنزی در اوایل دهه 1970
برای استرالیایی مست کلیشه ای خارج از کشور، «چسبیدن آن به پومز» بیش از آنچه تصور می شد به خانه نزدیک بود.
هامفریس به او گفت: “حدود 45 سال است که من یک نوشیدنی الکلی مصرف کرده ام.” 60 دقیقه.
“من توصیه های زیادی از مردم دریافت کردم. تصمیم گرفتم که جهان را اداره نکنم.
“این یک کشف بسیار تلخ برای افرادی مانند من است که بفهمند من مرکز جهان نیستم. و در کودکی جایی که بودم.”
هامفریس چهار بار ازدواج کرد.
او تا زمان مرگش همچنان در کنار همسر چهارمش لیزی اسپندر بود.
این زوج در یک خانه شهری پلکانی در وست همپستد لندن زندگی می کردند و اخیراً به سیدنی بازگشته بودند.
در مصاحبه با نگهبان در سال 2018، هامفریز از عشق خود به زنان صحبت کرد.
او گفت: “اگر اصلاً مردی در دنیا وجود نداشته باشد، مشکلی ندارم. من واقعاً زنان را دوست دارم. زنان بیشتر می دانند.”
«مجله مدرسه خواهرم پر از شعر و عاشقانه بود، مجله من پر از ورزش، و من قبلاً فکر می کردم چقدر دوست داشتنی بودن در کالج خانم های پرسبیتری و نوشتن این اشعار.
“زنان بیشتر در مورد زندگی می دانند … آنها آن را به دنیا می آورند … آنها بسیار صادق تر هستند … آنها آشپزی می کنند. همسر من آشپز فوق العاده ای است، به همین دلیل است که من بسیار چاق هستم.”
با همه اینها، جهان نه تنها برای هامفریس، بلکه برای دیم ادنا، سر لس و سندی استون به شدت دلتنگ خواهد شد.
هامفریس گفت: “من کاری را انجام دادم که مادرم گفت انجام دادم، و آن این است که در تمام این سال ها توجهم را به خودم جلب کرده ام.”
«خنده چیز شگفت انگیزی است.
«درمانگر، مانند نوعی بخشش کیهانی برای شنیدن.
“مثل آتشی است که از دودکش بالا می رود – اوووش! و فقط چیزی که گفتم این کار را کرد.”